سس سیز

من وارام

سس سیز

من وارام

بحران هویت(۵)

ولی همین آذری وقتی پای از ایران بیرون می نهاد و دل به فرنگستان میداد ایرانی بودن خود را انکار می کرد و خود را ترک اصیل ، آنهم نه از نوع ایرانی اش ،!می نامید.ترک ستیزی و تحقیر ترکان از زمانی که امپراتوری هزار ساله ترکان با سقوط دولت قاجار پایان یافت و حاکمیت نژادپرستانه رضاخان بر کشور کثیرالمله ایران تحمیل گردید آغاز شد.از روشنفکران نژاد پرست این دوران محمود افشار بود که با نزدیکی به دربار رضا خان ثروت و مکنت هنگفتی به هم زد و از تئوریسین های شوونیستی دربار پهلوی بشمار می رفت . وی از جمله کسانی بود که هیچگونه حق و حقوق فرهنگی به ترکانی که نصف جمعیت کشور را تشکیل می دادند قائل نبود و حتی باتدریس 5دقیقه ای زبان ترکی در مدارس و دانشگاه های آذربایجان هم مخالف بود!!(زبان فارسی در –آذربایجان، گردآوری ایرج افشار،تهران-1368،ص 288)ادامه دارد...

 

بحران هویت۴

به ترکی سخن می گفت اما خود را آذری می نامید! تازه آذری او با آذری کسروی

فرق داشت.او آذری را فقط برای رهایی از کلمه ترک بر خود گزیده بود!وقتی از او

می پرسیدی  تو ترکی یا آذری؟ می گفت .آذری .وقتی می پرسیدی آذری یعنی

چه و منظور از آذری چیست؟ چیزی برای گفتن نداشت حتی تئوری کسروی را هم

نمی دانست فقط می خواست ترک نباشد ترکی که در طول دوران حکومت پهلوی

به بدبخت ترین تحقیرشده ترین و کم ارزش ترین عنصر جامعه تبدیل شده بود!!

(ادامه دارد) 

بحران هویت۳

در حقیقت تمام صحنه ها برای اجرای نمایش تغییرهویت برای افرادی که تاب تحمل

تحقیر ها و توهین ها را نداشتند وتوان مقابله و مبارزه با آن را در خود نمی دیدند و

مستحیل شدن در زبان و فرهنگ حاکم و غالب را آسان ترین راه فرار از اهانت ها و

بی احترامی ها می دانستند حاضر و مهیا بود!

‹آذری› آنهم از نوع غیر ترکی واژه ای بود که کشف آن!بیشتر از سقوط امپراتوری هزار

ساله ترکان ایران رضاخان و پان آریائیست ها را خوشحال کرد تا فراریان از هویت ترکی

را نشان و در درجه ای بس زیبا و افتخار آمیز از نوع ‹پارسی›ارزانی دارند!

آری چنین شد که جوان تبریزی ،رنجانی،اورمیه ای،اردبیلی،آستارایی،همدانی،ساوه ای

و... با دو نوع هویت تحقیر شده ترکی ،و افتخارآفرین آذری از نوع پارسی!روبرو شد که

این دومی را نمی دانست چگونه جایگزین اولی کند؟!(ادامه دارد)